و بعد خودم که هی باید سرم شلوغ باشد تا حالم بهتر باشد.
خب از آنجاییکه دست وپنجه نرم کردن باخیلی از هنرها را تجربه کرده ام و باهرکدام یک گوشه آشنایی دارم،سرم را باخیاطی وبافتن تابلو فرش و خوشنویسی و....گرم میکنم ودر این بین از گوش های بیکارم هم استفاده میکنم وکتاب های صوتی را گوش میکنم ،
خواندن"سینوهه"مدت ها دربرنامه ام بود ،ولی خب کتاب دوجلدی اش،قیمت بالایی دارد وفکر کردم اگر مثل بعضی کتاب های گران بخرم وبعد نتوانم ارتباط برقرارکنم ،وجدان درد میگیرم،وخواندنش را به بعد موکول میکردم.
حالا کتاب صوتی اش مشکلم را حل کرد.
و چقدر از خواندنش[شنیدنش] لذت بردم،منی که ادعا داشتم اگر مدرک پزشکی را همینطور بی زحمت هم به من بدهند نخواهم پذیرفت،حالا از خواندن مطالب پزشکی اش هم لذت میبرم.
درکتاب به نکته هایی اشاره شده که گاهی خیلی آشنا هستند،واقعیت ها وصحنه ها وحتی گاهی خرافه پرستی ها......
سینوهه نام رمانی تاریخی به قلم :میکا_والتاری نویسنده فنلاندی است. این کتاب که مهمترین اثر نویسنده است، بر اساس وقایع دوران فرعون آخناتون نوشته شده است. فیلمی هالیوودی نیز بر اساس این کتاب در سال ۱۹۵۴ ساخته شده است.
این کتاب توسط ذبیحالله منصوری و دکتر احمد بهپور واحمدسادات عقیلی به فارسی ترجمه شده است، گرچه سبک ذبیحالله منصوری ترجمه-تألیف بوده است.
در مقدمه دکتر احمد بهپور میخوانیم: در مورد این که سینوهه شخصیتی است واقعی یا افسانهای چیزی دانسته نشد، شاید او نیز همانند "یل سیستان" باشد که فردوسی بزرگ از او "رستم دستان" را ساخته است…
خلاصه داستان:
این داستان دربارهٔ شخصیتی است که در هنگام تولد او را در یک سبد دست باف گذاشته و به رود نیل سپردهاند و خانوادهای فقیر او را یافته و به فرزندی بزرگ میکنند. سینوهه در ادامه به مقام کاهنی و پزشکی (مخصوصِ فرعون) میرسد و سفرهایی را به بابل و سوریه و کناره دریای مدیترانه میکند. در طول این سفر با رخدادهای گوناگون روبه رو میشود. در بازگشت به مصر برای نجات مصر از حرفه پزشکی خود استفاده میکند. در میانههای داستان او به هویت راستین پدر و مادرش پی میبرد. یکی از ویژگیهای بارز این کتاب، توصیف دقیق نحوه زندگی و اوضاع اجتماعی کشورهای مصر، سوریه، بابل، هیتی،میتانی در دوران آخناتون است؛ که در میان سالهای ۱۳۳۴–۱۳۵۱ پیش از مسیح میزیسته .
........
حتی وقتی سینوهه وارد معبد خدایان میشود که"مینا"دخترموردعلاقه اش رانجات دهد و درخلال صحبت هایش چند بار اشاره کرده که"میدانم مینا رادیگر نخواهم دید"ومیدانستم با صحنه هولناکی روبه رومی شود ولی بااشتیاق داستان رادنبال میکردم تا نتیجه معلوم شود.
وآنجا ها که بازی های قدرت را روان وساده بازگومیکند .....
به زیبایی نشان میدهدسیاست بازی ها در همه عصرها بوده وخواهد بود......
شاید نثر روان کتاب است که به دل می نشیند.....
"سینوهه"مطمئنا کتابی هست که دوباره آن را خواهم خواند(یا حداقل گوش خواهم کرد)،احساسم این است که این بار خواندن(گوش کردن) یک نوع دست گرمی هست وباید دوباره بخوانمش.
پ.ن:میگن دخترها هووی مامان هستن!به محض اینکه سراغ وب بیایم،دختر خانمی هوس حرف زدن بامامان را میکند و هر دفعه بدون تمرکز مینویسم،ازاین بابت ببخشید
نوشته شده در سه شنبه نهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 12:25 توسط آیدا
سوتیا...برچسب : نویسنده : maida93a بازدید : 68